اطلاعات بیشتر
| نویسنده | مرتضی صدیقیفرد |
|---|---|
| تعداد صفحه | 287 |
| سال نشر | 1403 |
2,600,000 ریال
سبت هنر و سیاست، پرسشی است به قدمت تاریخ تفکر بشری. از دیرباز، بشر در پی درک این دو مفهوم و رابطه متقابل آنها بوده است.
شواهد این کنکاش را میتوان در محاورات فلسفی افلاطون یافت؛ جایی که در بسیاری از رسالهها، هنر و سیاست، گاه به عنوان مضمونی محوری و گاه به عنوان موضوعی جانبی، مورد پژوهش قرار گرفتهاند. فراتر از مباحث نظری، خود هنرمندان و شاعران نیز بیدعوت، در کارزار سیاست حضور یافتهاند.
در این گفتار، مراد ما از سیاست، تنها به مفهوم حکمرانی و دولت محدود نمیشود. مقصود از سیاست در اینجا، بر اساس فهم اصیل و کلاسیک آن، قلمرو نقشآفرینی در سرنوشت عمومی و مشترک مردمان و شهرهاست.
سیاست در این معنا، همان “مدنیت” است که به موجب آن، انسان از ورطه زیست جانوری تعالی یافته و به مرتبه خرد، فرهنگ و فضیلت انسانی نائل میگردد. دقیقاً در همین نقطه است که پیوند هنر و سیاست ناگزیر میشود. زیرا هنر نیز، در تحلیل نهایی، چیزی نیست جز تعالی و عبور از طبیعت، درگذشتن از عادت، و در نتیجه، بسط ساحت فرهنگ و خرد انسانی.
هنر، به هم ریختن چینش طبیعی و خام امور و آرایش چیزها در طرحی نو و نظمی تازه است. همانگونه که حافظ میگوید: “فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.” از این منظر، هنر دو چهره دارد: چهرهای پریشانکننده و شکافنده و چهرهای نظمآفرین و سامانبخش. این هر دو وجه، شرط گذار از وضع طبیعی و عادی به وضع متعالی و آرمانی است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.